محمود نیا
چندیس
نگران ز پریشانیه خویشم محمود بیاید
بزند تیشه به ریشم
اخر منو دولت، بهم دوخته بودیم محمود
آمد و تودیع بزد، نامه خویشم
استانداری کرمان و همه فضل و مباهش سردفتره
او بودم و او بود رییسم
از گردش و فرهنگ که میراث ما بود از تودیع
بگویم که بزد رعشه به ریشم
حالا که پاستور
مرا راه نداید میروم و میکنم
من قائم مقامی
ای آرادانی نیا بزار سرخه بماند او
آمد،همجا شدخانه تکانی
محمود نیا،آمدی و کردی کنارم حالا که نیستی،همه هستند کنارم
محمود نیا،آمدنت را دوست ندارم دوست ندارم که بیاید تودیعه آنی
__________________________